English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4046 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in a topic form U بصورت عنوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quantity equation of exchange U یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
wobble plate U دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
Other Matches
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
title U عنوان
rubric U عنوان
by way of remainder U به عنوان رد
capitulary U عنوان
head line U عنوان
headwords U عنوان
headword U عنوان
topic U عنوان
subject [topic] U عنوان
topics U عنوان ها
subjects U عنوان ها
themes U عنوان ها
titles U عنوان
epithet U عنوان
ground U عنوان
headings U عنوان
name U عنوان
life peers U عنوان
heading U عنوان
captions U عنوان
epithets U عنوان
print U عنوان و..
printed U عنوان و..
title U عنوان
rubrics U عنوان
headline U عنوان
life peer U عنوان
prints U عنوان و..
titles U عنوان ها
names U عنوان ها
headlines U عنوان
caption U عنوان
appellative U عنوان
titlist U دارای عنوان
appropriation title U عنوان سپرده
naturals U حرکت در عنوان
caption U عنوان دادن
head U سالار عنوان
exercise term U عنوان مانور
untitled U بدون عنوان
surname U لقب عنوان
surnames U لقب عنوان
honorific U عنوان تجلیلی
natural U حرکت در عنوان
honorifics U عنوان تجلیلی
guize U روبند عنوان
brand U عنوان تجارتی
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
head U عنوان مبحث
brands U عنوان تجارتی
the hoy f. U عنوان پاپ
possessory title U عنوان مالکیت
on loan U به عنوان قرض
nowise U به هیچ عنوان
captions U عنوان دادن
message heading U عنوان پیام
berths U کسب عنوان
berthing U کسب عنوان
appropriation title U عنوان اعتبار
berthed U کسب عنوان
berth U کسب عنوان
start of heading U شروع عنوان
doctorates U عنوان دکتری
doctorate U عنوان دکتری
intitule U عنوان دادن به
superscrible U عنوان روی
branding U عنوان تجارتی
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
headings U عنوان سرصفحه
headings U عنوان گذاری
heading U عنوان سرصفحه
heading U عنوان گذاری
exempli gratia [e.g.] U به عنوان مثال
for example U به عنوان مثال
topic U عنوان سرفصل
topics U عنوان سرفصل
rubricize U دارای عنوان قرمزکردن
rubricate U دارای عنوان قرمزکردن
running head U خط عنوان هرصفحه در متن
clinching U کسب عنوان قهرمانی
title U واگذارکردن عنوان دادن به
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
donna U عنوان مودبانه بانوان
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
languages U برنامهای که به عنوان مترجم
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
misdirection U گمراهی عنوان غلط
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
language U برنامهای که به عنوان مترجم
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
clinches U کسب عنوان قهرمانی
clinched U کسب عنوان قهرمانی
clinch U کسب عنوان قهرمانی
lords U عنوان لردی دادن به
lord U عنوان لردی دادن به
title page U صفحه عنوان کتاب
title block U قسمت عنوان نامه
superscription U عنوان روی پاکت
subhead U عنوان فرعی مقاله
titles U دارنده عنوان قهرمانی
short title U عنوان کوتاه شده
subhead U عنوان جزء یا فرعی
titles U واگذارکردن عنوان دادن به
title U دارنده عنوان قهرمانی
nontitle U مسابقه بدون عنوان قهرمانی
heading U عنوان یا نام متن در فایل
heading U سمت سینه ناو عنوان
dominie U عنوان کشیشان کلیسای هلند
to serve as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
to function as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
headings U سمت سینه ناو عنوان
headings U عنوان یا نام متن در فایل
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
superscription U عنوان نوشته روی چیزی
residentship U اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
short title U عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
running title U عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
to have a title [ to be titled] U لقب دار [صاحب عنوان] بودن
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان نماینده کسی]
smear word U عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
interface U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interfaces U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
they call him mister U یک اقایی است که عنوان یا لقب ندارد
pabulum U [هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
prifix U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
prifixal U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
mercury delay line U تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
in human shape U بصورت یا
as <conj.> <prep.> U بصورت
He gets paid wering different hats . U به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
to speak on behalf of [as representative] U از طرف [کسی] صحبت کردن [به عنوان نماینده]
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
Will you go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
unipolar U که به عنوان کنتررل جریان متغیر به کار می رود.
Do you want to go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
represented U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represent U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
represents U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
block U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocked U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocks U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
manually U بصورت دستی
duly <adv.> U بصورت مرتب
neatly <adv.> U بصورت صحیح
Outwardly . on the face of it. U بصورت ظاهر
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
tidily <adv.> U بصورت صحیح
orderly <adv.> U بصورت صحیح
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت غلط
autonomously U بصورت خودگردان
orderly <adv.> U بصورت منظم
tidily <adv.> U بصورت منظم
neatly <adv.> U بصورت منظم
duly <adv.> U بصورت منظم
orderly <adv.> U بصورت مرتب
tidily <adv.> U بصورت مرتب
corporately U بصورت شرکت
simoltaneously U بصورت همزبان
carbonation U بصورت کربنات
neatly <adv.> U بصورت مرتب
toothily U بصورت مضرس
nominally U بصورت فاهر
twist U تاب نخ [بصورت اس یا زد]
Recent search history Forum search
1olivine
2مهرآسا
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1pedal pamping
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1ماست چی معنی دارد
1rhodamine
2single gas
2single gas
1to as
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com